فهرست
چرا پزشکان بیش از همه به سرگرمی واقعی نیاز دارند؟
پزشکی شغل بسیار زیبایی است، اما همه ما میدانیم که شیفتهای ۲۴–۳۶ ساعته برای کاهش استرس پزشکان، صدای ممتد مانیتور در ICU، مرگهای ناگهانی و بار عاطفی سنگین بیماران گاهی حتی قویترین پزشکان را هم از پا درمیآورد. در چنین روزهایی تنها چیزی که واقعاً نجاتدهنده است، داشتن یک سرگرمی واقعی است؛ فعالیتی که ذهنتان را ۱۸۰ درجه از بیمارستان دور کند و به شما یادآوری کند که شما فقط «دکتر» نیستید، بلکه یک انسان کامل هستید.
تحقیقات کلینیک مایو و دانشگاه هاروارد نشان داده پزشکانی که هفتهای حداقل ۴–۵ ساعت سرگرمی جدی و غیرمرتبط با پزشکی دارند، ۶۰٪ کمتر دچار فرسودگی شغلی میشوند، خواب عمیقتری دارند، خطای پزشکیشان کمتر است و حتی امتیاز رضایت بیمارانشان بهطور معناداری بالاتر میرود. به عبارت دیگر، سرگرمی دیگر یک تفریح لوکس نیست؛ یک ضرورت حرفهای و سرمایهگذاری مستقیم روی کیفیت درمان بیماران است.
تکنیکهای مؤثر برای مدیریت استرس در پزشکی
- تنفس عمیق و آرامسازی فوری
تمریناتی مثل تنفس ۴-۷-۸ (دم ۴ ثانیه، حبس نفس ۷ ثانیه، بازدم ۸ ثانیه) سیستم عصبی پاراسمپاتیک رو فعال میکنه و در عرض چند دقیقه ضربان قلب و اضطراب رو پایین میاره.
- تمرین ذهنآگاهی و مدیتیشن
مطالعات معتبر از جمله Harvard Health و Mayo Clinic نشون دادن که حتی ۵ دقیقه مدیتیشن در روز میتونه سطح اضطراب رو کاهش بده، تمرکز رو بهبود ببخشه و در بلندمدت ذهن رو مقاومتر کنه.
- برنامهریزی خواب و تغذیه سالم
استراحت کافی، مصرف غذای پروتئینی، میوه، سبزیجات و کاهش مصرف قند و فستفودها در حفظ انرژی و کاهش استرس روزمره نقش زیادی داره.
- اولویتبندی و مدیریت زمان
با استفاده از روشهایی مثل ماتریس آیزنهاور یا تکنیک پومودورو (۲۵ دقیقه کار + ۵ دقیقه استراحت)، میشه کارها رو سامان داد و از انباشته شدن استرس جلوگیری کرد.
- استفاده از اپلیکیشنهای کمککننده
اپهایی مثل Headspace ،Calm ،BetterSleep ،Forest و… با ارائه تکنیک های تنفس و مدیتیشن و تکنیک های آرام سازی ذهن برای تمرکز، خواب بهتر و کاهش استرس، بسیار کارآمدن. این ابزارها نقش مهمی در ارتقای سلامت روان دارن و میتونن به مدیریت استرس در پزشکی کمک کنن.
۱۸ سرگرمی که واقعاً زندگی پزشکان را نجات داده
عکاسی (خیابانی یا طبیعت)
خیلی از جراحان و پزشکان اورژانس بعد از درآوردن لباس اسکراب پزشکی، دوربین به دست میگیرند چون عکاسی مجبورتان میکند «آهسته» شوید و به جزئیاتی نگاه کنید که در اتاق عمل هیچوقت وقتش را ندارید. یک عکس خوب از غروب کوه یا چهره یک پیرمرد در بازار گاهی تمام خستگی یک هفته را از تن آدم درمیآورد.
فقط یک دوربین ساده یا حتی گوشی هوشمند کافی است. خیلی از دوستانم جمعه صبح میروند دربند یا لواسان و تا ظهر ۲۰۰ تا عکس میگیرند و میگویند وقتی غروب عکسها را نگاه میکنند، انگار دوباره نفس کشیدند.
نقاشی، طراحی و خطاطی
نیازی به استعداد خاص یا کلاس گران نیست. خیلی از رزیدنتهای خسته بعد از شیفت ۳۶ ساعته فقط ۲۰–۳۰ دقیقه با آبرنگ، مداد رنگی یا قلممو خط خطی میکنند و میگویند انگار تمام استرس و خشم روز از نوک انگشتهایشان بیرون ریخته.
این کار مغز را از حالت «هشدار دائم» و تصمیمگیریهای حیاتی خارج میکند و به بخش خلاق و بیقضاوت مغز فرصت فعالیت میدهد. یکی از دوستان متخصص قلب حتی دفترچهای دارد که فقط در آن قلبهای رنگی و خیالی میکشد!
نوشتن (خاطرات، وبلاگ، شعر یا کتاب)
خیلی از پزشکان معروف ایرانی و خارجی (مثل دکتر پیام فرحانی، آتول گاوانده یا خالد حسینی) با نوشتن بار عاطفی سنگین کار را خالی میکنند. نوشتن مثل رواندرمانی رایگان است و همزمان میتواند به هزاران نفر دیگر هم کمک کند.
حتی اگر کتاب ننویسید، نوشتن سه خط آخر شب در یک دفترچه ساده یا یک پست اینستاگرام درباره یک بیمار خاص (بدون نقض حریم خصوصی) کافی است تا ذهنتان سبک شود و خواب راحتتری داشته باشید.
کتابخوانی (فقط غیرپزشکی!)
کتابهای پزشکی را تعطیل کنید! وقتی مغزتان ۱۶ ساعت در روز با بیماری و مرگ سروکار دارد، نیاز به داستان، فلسفه و زیبایی دارد. کتابهایی مثل «کجا نور هست» پل کالانیتی (جراح مغزی که خودش سرطان گرفت) یا «انسان در جستجوی معنا»ی ویکتور فرانکل دقیقاً برای همین روزها نوشته شدهاند.
رمانهای گابریل گارسیا مارکز («صد سال تنهایی» و «عشق در سالهای وبا») یا «مردیدوومیدانی» هاروکی موراکامی هم راهی عالی برای فرار کامل از واقعیت بیمارستان و برگشتن با انرژی تازه است.
یادگیری زبان جدید
۱۰–۱۵ دقیقه در روز با Duolingo، Drops یا Memrise کافی است تا مغزتان دوباره احساس «یادگیری لذتبخش» کند، نه یادگیری اجباری پزشکی. خیلی از متخصصان زنان و اطفال با یادگیری عربی یا ترکی استانبولی هم حال بهتری پیدا کردند هم ارتباطشان با بیماران مهاجر خیلی قویتر شد.
وقتی یک بیمار سوری با لهجه غلیظ عربی از شما تشکر میکند چون بالاخره فهمیده چه میگویید، تمام خستگی چند ماه رزیدنتی از تنتان بیرون میرود.
پیادهروی و کوهنوردی در طبیعت
هوای تازه + نور آفتاب + سکوت جنگل = قویترین داروی ضدافسردگی رایگان دنیا. حتی اگر فقط دور پارک ملت یا پارک نزدیک بیمارستان قدم بزنید، سطح کورتیزول خونتان بهطور چشمگیری پایین میآید و خواب شبتان عمیقتر میشود.
خیلی از پزشکان جمعه صبح خیلی زود میروند دربند، توچال یا لواسان و تا ظهر برمیگردند. میگویند آن چند ساعت سکوت بالای کوه، ارزش تمام شیفتهای سنگین هفته را دارد.
دویدن و دوچرخهسواری
ورزشهایی که به برنامه شلوغ پزشکان میخورد. خیلیها ۵:۳۰ صبح یا بعد از شیفت عصر ۴۵ دقیقه میدوند یا دوچرخه میزنند و با ترشح اندورفین و دوپامین، حالشان تا چند روز خوب میماند.
دویدن بهخصوص برای پزشکان ICU و اورژانس عالی است چون ضربان قلب را بالا میبرد و بعد بهطور ناگهانی آرام میکند – دقیقاً همان چیزی که بدنشان بعد از شیفتهای پراسترس نیاز دارد.
باغبانی و گلکاری
کاشتن یک دانه گوجهفرنگی یا ریحان در گلدان و دیدن رشد روزانهاش آرامش عجیبی دارد. برای پزشکان داخلی و تغذیه که مدام به بیماران میگویند سبزی بخورند، دیدن رشد یک گیاه خودش نوعی درمان معکوس و رضایتبخش است.
حتی اگر فقط یک گلدان روی طاقچه آشپزخانه یا بالکن داشته باشید، آب دادن و هرس کردن روزانهاش تبدیل به یک آیین روزانه آرامشبخش میشود.
آشپزی و شیرینیپزی خلاقانه
بعد از یک شیفت ۳۰ ساعته، درست کردن یک قورمهسبزی حسابی یا کیک تولد شکلاتی خانگی بهترین نوع خودمراقبتی است. بوی زعفران، دارچین و هل خودش دارو است.
خیلی از پزشکان میگویند وقتی برای خودشان و خانواده آشپزی میکنند، احساس میکنند دوباره کنترل زندگیشان را به دست گرفتهاند چیزی که در بیمارستان خیلی کم پیش میآید.
نواختن ساز (گیتار، پیانو، سهتار، نی…)
موسیقی مستقیماً سیستم لیمبیک مغز را تنظیم میکند. خیلی از رزیدنتهای روانپزشکی و بیهوشی آخر هفته کلاس موسیقی میروند و میگویند بهترین تخلیه هیجانی زندگیشان همین چند ساعت نواختن است.
حتی اگر مبتدی باشید، ۲۰ دقیقه در روز تمرین کردن یک آهنگ ساده کافی است تا ذهنتان از حالت «آمادهباش دائم» خارج شود.
شطرنج و بازیهای فکری
دقیقاً همان چیزی که ذهن یک جراح یا متخصص ICU نیاز دارد: استراتژی، پیشبینی و تصمیمگیری سریع در محیطی کاملاً امن و بدون مرگ و زندگی واقعی.
خیلی از پزشکان شبها با دوستان یا آنلاین شطرنج بازی میکنند و میگویند این بازی ذهنشان را برای تصمیمهای بالینی روز بعد شارژ میکند.
تئاتر، بازیگری یا استندآپ کمدی
کمک میکند از نقش «دکتر همیشه جدی و عصبی» بیرون بیایید و همدلی و فن بیانتان قویتر شود. چند نفر از دوستانم در گروه تئاتر پزشکان تهران هستند و میگویند بهترین راه تخلیه هیجانی زندگیشان است.
وقتی روی صحنه هستید و مردم به شوخیهایتان درباره شیفت شب میخندند، تمام فشار چند ماه رزیدنتی انگار ذوب میشود.
سفرهای عمیق (نه توریستی)
مأموریت پزشکی به مناطق محروم، سفر تنهایی به روستاهای ایران، بکپکینگ در ترکیه یا گرجستان – همه اینها دیدگاهتان به پزشکی و زندگی را برای همیشه عوض میکند.
وقتی یک بچه روستایی در سیستان برای اولین بار با استتوسکوپ قلبش را میشنود و چشمهایش برق میزند، میفهمید چرا این شغل را انتخاب کردید.
شرکت در جشنوارهها و مراسم فرهنگی محلی
از جشنواره کوچه بوشهر و جشن انار یزد گرفته تا کارناوالهای کردستان و لرستان – هم حالتان خوب میشود هم شایستگی فرهنگیتان که این روزها برای هر پزشکی حیاتی است تقویت میشود.
رقصیدن با مردم محلی یا خوردن غذای سنتی کنار آتش، چیزی است که هیچ کنگره پزشکی نمیتواند به شما بدهد.
فعالیت داوطلبانه و آموزش سلامت
خیلیها با یک کلینیک رایگان ماهانه یا آموزش احیاء به معلمان و دانشآموزان حالشان خیلی بهتر میشود. دیدن اینکه دانشتان واقعاً جان کسی را نجات میدهد، حس فوقالعادهای است.
فقط یادتان باشد حد و مرز بگذارید که خودتان دوباره نسوزید – داوطلبی باید حالتان را خوب کند، نه بدتر.
منتورینگ و راهنمایی دانشجویان پزشکی
دیدن برق چشم یک دانشجوی سال دوازده که اولین بار استتوسکوپ دستش گرفتهاید یا اولین بار سوزن ورید پیدا کرده، تمام خستگی یک ماه شیفت سنگین را از تنتان درمیآورد.
شما یک روزی همانجا بودید. حالا نوبت شماست که به یکی دیگر امید بدهید – و این چرخه یکی از زیباترین بخشهای پزشکی است.
پاسخ به سوالات متداول (هر کدام دو پاراگراف)
واقعاً با این همه شیفت وقت سرگرمی میماند؟
بله، صد درصد. حتی ۲۰–۳۰ دقیقه در روز یا یک نیمروز در هفته معجزه میکند. خیلی از پزشکان موفق دنیا ساعت ۵ صبح بیدار میشوند و قبل از بیمارستان ۴۵ دقیقه میدوند، کتاب میخوانند یا ساز میزنند.
کلید کار این است که سرگرمی را مثل دارو ببینید: غیرقابل مذاکره و ضروری. وقتی برنامهتان شلوغتر شد، به جای حذف سرگرمی، خواب یا غذا را کم نکنید – سرگرمی را اولویت کنید.
اگر هیچ سرگرمی بلد نیستم از کجا شروع کنم؟
از کوچکترین و احمقانهترین چیز شروع کنید: یک دفترچه و خودکار بخرید و هر شب فقط ۳ خط بنویسید؛ Duolingo را نصب کنید و روزی ۵ دقیقه زبان بخوانید؛ یک گلدان ریحان روی طاقچه بگذارید و هر روز به آن آب بدهید.
قدم اول همیشه خندهدار و پیشپاافتاده به نظر میرسد، اما شش ماه بعد متوجه میشوید که همان قدم کوچک زندگیتان را نجات داده است.
کدام سرگرمی بیشترین تأثیر را روی کاهش استرس دارد؟
طبق تمام تحقیقات موجود، ترکیب «فعالیت بدنی در طبیعت» + «فعالیت خلاقانه» قویترین اثر را دارد: مثلاً پیادهروی در کوه و همزمان عکاسی، یا دویدن و بعد نقاشی در پارک.
دومین ترکیب قوی «موسیقی» + «فعالیت اجتماعی» است (مثل نواختن ساز در جمع یا رفتن به کلاس تئاتر).
سرگرمی گران میشود؟
اکثر مواردی که گفتیم تقریباً رایگان یا بسیار کمهزینهاند: پارک، کتابخانه عمومی، اپلیکیشنهای رایگان، پیادهروی، آشپزی با مواد خانه، شطرنج آنلاین، نوشتن در دفترچه معمولی.
حتی اگر بخواهید کمی هزینه کنید (مثل خرید یک دوربین دستدوم یا یک گیتار ساده)، این هزینه در مقایسه با هزینه درمان فرسودگی شغلی یا ترک پزشکی، واقعاً ناچیز است.
چطور احساس گناه نکنم که برای خودم وقت میگذارم؟
به خودتان یادآوری کنید که این کار بخشی از شغل شماست – دقیقاً مثل ورزش یا خواب و یا حتی دیدن فیلم و سریال در مورد پزشکی. پزشکی که حالش خوب نباشد، بیمار را بدتر درمان میکند یا اصلاً نمیتواند ادامه بدهد.
هر بار که میخواهید سرگرمی را کنسل کنید و شیفت اضافه بروید، از خودتان بپرسید: «اگر خلبان هواپیما به جای خوابیدن برود شیفت اضافه، من سوار آن هواپیما میشوم؟» پاسختان به خودتان را جدی بگیرید.



